loading...
کافه سینما
علی قلی زاده بازدید : 42 شنبه 08 مرداد 1390 نظرات (0)

آيا رسانه ملي اين روزها جسورتر شده است؟/مصاحبه نيوشاضيغمي در تلويزيون با زني كه از طريق رابطه نامشروع باردارشده بود 

 Image

آزاده سهرابي :اين روزها برنامه هاي گفت‌وگو محوري در تلويزيون نقل مردم كوچه و بازار مي شود كه گويا دارند خط قرمزهاي رسانه ملي را عقب تر مي كشند و شايد تحمل مخاطبان را در ديدن واقعيت هاي اجتماعي پيرامونشان نيز.

حالا بعد از گذشت جنجال هايي كه در هفته هاي قبل يكي از برنامه هاي زنده شبكه دوم سيما به پا كرد و مردي كه سه زن داشت را روي آنتن آورد تا او با شهامت درباره بخشي از تفكرات خود و تعدد زوجين بگويد (برنامه‌ «جمع ما») حالا همه مردم در كوچه و خيابان و محل كار از برنامه اي حرف مي زنند به اسم «40 دقيقه بدون قضاوت» كه سعي دارد به شما اجازه دهد به زندگي آدمهايي پر آسيب سرك بكشيد. اين برنامه روزهاي زوج ساعت 12 نيمه شب از شبكه سوم سيما پخش مي‌شود و تا حالا دو سه برنامه اش حسابي مخاطبان را غافلگير كرده است مانند برنامه شنبه شب. مخاطباني كه طي اين سالها عادت كرده اند نهايتا مشكلات جامعه را در سريال‌هايي با روكش طنز ببينند يا در سريال‌هاي اجتماعي كه داعيه بيان دغدغه هاي اجتماعي را دارند با سطح مشكلات رو به رو شوند حالا در يك برنامه به مدت 40 دقيقه به صريح‌ترين شكلي كه تا كنون رسانه ملي شايد تجربه كرده است از ايدز، اعتياد، فروش كليه، كودكان كار و... مي گويد

و حالا در برنامه آخر خود، زني را پشت به دوربين و رو به روي مجري برنامه كه اين بار نيوشا ضيغمي بازيگر بود، نشاند تا از زندگي زني حرف زده باشد كه به بدترين شكل ممكن در انواع بزه‌ها گرفتار شده است. او از گذشته خود،از برادرانش و از فرارش و دلايل عدم بازگشتش به خانه و عواملي در پس پرده سخن گفت كه او را به اين نقطه كشانده است.

در حالي كه مجري - بازيگر برنامه هم نتوانست انكار كند كه خيلي متوجه دلايل او نمي‌شود تا شايد به اين طريق بخش تقصيرهاي خود افراد را هم در كنار شرايط محيطي گوشزد كند. اما برنامه «40 دقيقه بدون قضاوت» كه در گروه اجتماعي و اقتصادي شبكه سه توليد شده و فعلا تا شروع ماه رمضان روزهاي زوج روانه آنتن خواهد شد، يك نشانه مهم در رسانه ملي است براي عقب نشيني از احتياط‌هاي افراطي كه تك و توك نشانه هاي ديگرش را در برنامه هايي ديگر نيز مي توانيم مشاهده كنيم. مثل برنامه‌اي كه در آن جوان‌ها انواع و اقسام سوال‌هاي خارج از عرف رسانه را از كارشناس مربوطه مي‌پرسند و جواب مي شنوند و يا برنامه اي كه دوربين خود را به سمت طرح مسئله اي به اسم موسيقي زير زميني هم كشاند. وحيد جليلوند كارگردان اين برنامه مي گويد:

« ايده اوليه ما اين بود كه به معضلات اجتماعي بپردازيم اما در پرداخت به معضلات، بيشتر به عقبه آنها توجه كنيم و قضاوت و پيشداوري را كنار بگذاريم. يعني بيشتر از اينكه فكر كنيم به خوب و بد بودن مسئله، به بودن و نبودنش فكر كنيم. به هست ها و نيست ها، نه خوب‌ها و بدها. به نظرم اين برنامه بيشتر از اينكه اجتماعي باشد يك برنامه اخلاقي است. اينكه رسانه و مخاطب 40 دقيقه بتواند ظرفيت اين را پيدا كند كه حرف هاي مجرمانه را بشنود و سكوت كند و اصلا خود رسانه اين چنين افرادي را مقابل دوربين بنشاند و از آنها بخواهد زاويه ديد خودشان را نسبت به موضوع مطرح كنند و شايد هم خودشان را جاي او بگذارند و من مخاطب ببينم شايد با او يك مو فاصله دارم و اگر شرايط من هم آنگونه بود شايد همان مي‌شدم.» جليلوند كه در صحبت هايش رسانه و مخاطب را همرديف با هم مورد خطاب قرار مي دهد درباره اين هم نشيني رسانه و مخاطب مي گويد:« اينكه اين دو را موازي هم قرار مي دهم به يك دليل ساده است.

اينكه ظرفيت رسانه است كه ظرفيت مخاطب را بالا مي برد يا پايين نگه مي دارد. هرچند معتقدم اگر امروز ظرفيت رسانه ملي بالا رفته براي اين است كه مردم مطالباتي دارند و دلشان مي خواهد در رسانه آن را ببينند. اينكه غير از حرف هاي اميدواركننده و شايد گاه متظاهرانه، آنها مي خواهند زير پوست شهرشان را هم ببينند .

در واقع اين يك فشار از سوي مردم است. اما درباره اين برنامه خود سازمان هم عقب كشيده و مديريت بهتر با ما مدارا مي كند.»اما فرم برنامه 40 دقيقه بدون قضاوت هم جالب است. نشاندن يك بازيگر رو به روي سوژه‌ها. تا كنون چهره هايي مثل بهرام رادان،نيوشا ضيغمي،رحيم نوروزي،روناك يونسي خبرنگار- مجريان اين برنامه شده اند .

كارگردان برنامه دليل اين انتخاب را عدم امكان نشان دادن چهره مورد اجتماعي و دوري از يكنواختي و كسالت بار شدن برنامه به لحاظ فرمي عنوان مي كند اما معتقد است مخاطب مرعوب بازيگران نمي شود و شايد بايد با نگاه به حرف هايي كه بعد از پخش هر برنامه ميان مردم رد و بدل مي شود اين نكته را تاييد كرد.او درباره هدايت مجريان برنامه و سوژه ها هم مي‌گويد: «ما گاه تا 3 ساعت هم تصويربرداري كرده ايم اما هر جا احساس كنيم بازيگر خودش نيست و نوعي ادا شده است آن را در مي آوريم. سوژه ها هم معمولا اوايل از برون ريزي خود پرهيز دارند اما وقتي فضا را امن مي بينند از همه زندگي شان مي گويند.» در نهايت او درباره قضاوت آدمها درباره اين برنامه مي‌گويد:« نمي دانم چقدر مردم همچنان درگير قضاوت كه به اعتقاد ما مشكل مبتلابه جامعه است ،مي شوند. اينكه مهمتر از مشكل سقط جنين يا كارتن خوابي و... مسئله قضاوت كور مردم مطرح است.

كارشناسان خوشحال مي شوند چنين برنامه هايي محملي باشد بدون سانسور و تزوير براي مشكلات جامعه كه معمولا در سريال ها اگر هم مطرح شوند يا در سطح مطرح مي شوند يا لوث مي‌شوند اما طيف مسئولين تا كنون سكوت كرده اند و شايد آنها منتظر برخورد مردم با برنامه هستند.»حالا خيلي ها مي گويند این برنامه صدای کسانی است که قرباني غفلت از عدالت شده اند و به رسانه ملي دست مريزاد مي گويند.خيلي ها پاي آن اشك ريخته اند و يا فردا درباره اش با ديگران سخن گفته اند و البته هستند كساني كه همچنان در برابر اين برنامه سكوت كرده اند

علی قلی زاده بازدید : 50 شنبه 08 مرداد 1390 نظرات (0)
 «مختار نامه» یکی از فاخرترین و پر بیننده ترین سریالهای تاریخی تلویزیون و از نگاهی دیگر، پر خرج ترین سریال سیما فیلم، با هزینه ای بالغ بر 20 میلیارد تومان محسوب می شود. «مختارنامه» طی ده یازده ماهی که روی آنتن بود بازخوردهای گوناگونی در محافل هنری و بین مردم داشت. در این پرونده 88 نکته ی جالب و خواندنی از متن و حاشیه های سریال «مختارنامه» که از منابع مختلف گردآوری شده را با هم مرور می کنیم:
 
1- «مختار نامه» بعد از «امام علی(ع)»، «مسافر ری» و «معصومیت از دست رفته»، چهارمین سریال تاریخی میرباقری به حساب می آید.

2- ميرباقري درباره تصميمش برای «مختارنامه» گفته: پس از ساخت فيلم «امام علي (ع)»، قريب ده سال با سلمان فارسی همسفر شدم. در واپسين لحظاتي كه فكر مي‌كردم با سلمان فارسي به انتهاي راه نزديك شده‌ام، ناگهان دونده‌اي ظاهر شد و چون باد خود را به خط پايان رساند، خوب كه نگاه كردم ديدم مختار است.

3- به گفته رییس مرکز سیما فیلم، «سریال مختارنامه»، بزرگ‌ترین کار تاریخی، در تاریخ فیلمسازی قاره‌ی کهن آسیا محسوب می شود.

4- روابط عمومی پروژه هم اعلام کرده برای تولید این مجموعه 40 قسمتی 20 میلیارد تومان هزینه شده است.

5- در فروردین 1381 پس از موافقت میرباقری با کارگردانی این اثر، وی نگارش متن اولیه را آغاز کرد.

6- تدارکات اولیه برای ساخت سریال از مهر 81آغاز شد و عوامل اصلی سفرهایی را برای بازبینی لوکیشن به نقاط مختلف کشور داشتند.

7- بهار 82 کارهای مربوط به آماده‌سازی لوازم صحنه، دوخت لباس‌ها و ساخت دکورها آغاز شد.

8- گروه از شهریور 82بطور جدی وارد مرحله پیش‌تولید شد که 6 ماه طول کشید.

9- پاییز و زمستان 82  زمان انتخاب بازیگران و تست گریم آنها بود.

10- از فروردین 83 فیلمبرداری به شیوه ۳۵میلی‌متری در بیابان‌های کاشان کلید خورد.

علی قلی زاده بازدید : 43 جمعه 07 مرداد 1390 نظرات (0)
مراسم در گذشت پدر بزرگوار حسام نواب نواب صفوی (سید احمد نواب صفوی) امروز از ساعت 14 تا 15:30 در مسجد نور میدان فاطمی برگزار شد . 

در این مراسم هنرمندانی چون : داریوش بابایان ، محسن افشانی ، شهاب حسینی ، بهزاد محمدی ، پرستو صالحی ، اصغر همت ، محمد شیری ، محمدرضا شریفی نیا ، مجید شهریاری ، شیلا خداداد ، نیوشا ضیغمی ، نگین صدیق گویا ، دانیال عبادی ، مجید صالحی ، الهام حمیدی ، بهنوش طباطبایی ، مهتاب کرامتی ، بهنوش بختیاری ، لیندا کیانی ، مهدی پاکدل ، سیاوش خیرابی ، سارا خوئینی ها ، لیلا اوتادی ، علی معلم ، مهدی صبایی ، مختار صائقی ، رامسین کبریتی و ... حضور داشتنتد .


 

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image

Image
علی قلی زاده بازدید : 49 جمعه 07 مرداد 1390 نظرات (0)
 

پگاه آهنگرانی از بازیگران سینمای ایران که چندی پیش بازداشت شده بود، امروز با سپردن قرار وثیقه از زندان اوین آزاد شد

 

سینما روز _  پگاه اهنگرانی در تیرماه گذشته بازداشت شده بود. او فرزند منیژه حکمت از کارگردانان ایرانی و جمشید آهنگرانی کارگردان فیلم‌های ”‌جوانمرد‌” و ”‌شبیخون‌” است. 

 

  

پگاه آهنگرانی از بازیگران سینمای ایران که چندی پیش بازداشت شده بود، امروز با سپردن قرار وثیقه از زندان اوین آزاد شد

 

سینما روز _  پگاه اهنگرانی در تیرماه گذشته بازداشت شده بود. او فرزند منیژه حکمت از کارگردانان ایرانی و جمشید آهنگرانی کارگردان فیلم‌های ”‌جوانمرد‌” و ”‌شبیخون‌” است. 

 

 

علی قلی زاده بازدید : 52 جمعه 07 مرداد 1390 نظرات (0)
سرانجام پس از حدود دو ماه، سريال شبانه «نابرده رنج» به پايان راه خود رسيد. بينندگان اين سريال سه‌شنبه شب گذشته شاهد روي آنتن رفتن آخرين قسمت اين مجموعه بودند و جالب آنكه مسؤولان شبكه سه با بهره‌وري (!) از استقبال نسبي مخاطبان خود، تك قسمت آخر را بدل به دو قسمت كردند و با تأخيرهاي نيم‌ساعتي، تا مي‌توانستند طي اين دو شب آگهي بازرگاني نمايش دادند! از اين گذشته، نخستين سريال عليرضا بذرافشان قرار بود فينال متفاوتي از آنچه روي آنتن رفت داشته باشد، اما بروز يك اختلاف‌نظر و دلخوري ميان كارگردان پروژه و يكي از بازيگران اصلي سبب شد پايان‌بندي مجموعه تغيير كند. ماجرا از اين قرار است كه در آخرين بخش‌هاي تصويربرداري سريال، ميلاد كيمرام بازيگر نقش جابر از كارگردان مي‌خواهد تا نام او در عنوانبندي سريال همراه با كامبيز ديرباز و سام درخشاني آورده شود.
سازندگان نيز كه به هيچ وجه اين قضيه را نمي‌پذيرند، تصميم به ايجاد تغييراتي در نحوه پايان قصه مي‌گيرند تا از مشكل موجود، بدون نياز به همكاري كيمرام رهايي پيدا كنند.
در روايتي كه براي پايان اين سريال در نظر گرفته شده بود، وقتي قصه به زمان حال مي‌رسيد، ما شاهد اين مي‌بوديم كه جابر سالها پيش با مرضيه (سحر دولتشاهي) ازدواج كرده و به آرامگاه اسد و عماد (ديرباز و درخشاني) مي‌روند و مشخص مي‌شود كه آن دو شهيد شده‌اند. گفته مي‌شود جابر به جاي عماد قرار بود به عنوان مسافركش در زمان حاضر ديده شود. با وجود در خواست كيمرام و زيربار نرفتن بذر افشان، ادامه بازي نقش جابر در نهايت حذف شده و او نيز در كنار اسد، آن هم در ديالوگ مرضيه، شهيد معرفي مي‌شود.
به همين دليل، ناگزير سازندگان عماد و مرضيه را در پايان سريال به شكل بي‌ربطي كنار يكديگر قرار دادند تا ماجرا ختم به خير شود!

چندی پیش علیرضا بذرافشان کار گردان سریال نابرده رنج روایت جالبی از در خواست عجیب یک بازیگر این مجوعه باز گو کرده بود. بذر افشان در مصاحبه خود گفت: در اين كار ما نقشي را به بازيگري داديم كه تلاشي براي آن نكرده بود تا رسيديم به فينال سريال. او پيغام داد كه اسم من در تيتراژ بايد فلان جا باشد وگرنه در فينال بازي نمي‌كنم. حضور او هم براي ما مهم بود. اما من ياد گرفتم به كسي باج ندهم براي همين فينال را تغيير داديم و بدون او فيلمبرداري كرديم. هر چند به كار ضربه خورد اما ياد گرفتم شخصيتم از كارم مهم‌تر باشد. به هر حال شناخت جايگاه براي آدمها خيلي مهم است.

اما برخلاف این حرف، محمود رضايي تهيه كننده سريال نابرده رنج گفته بود: قسمت پاياني سریال «نابرده رنج» بدون تغيير و با حضور تمام بازيگران اين سريال از شبكه سوم سيما پخش مي شود. خروج يكي از بازيگران از قسمت پاياني سريال و تغيير قسمت پاياني نابرده رنج بر اثر يك مشكل شخصي ميان عليرضا بذرافشان كارگردان اين اثر و يك بازيگر اين سريال رخ داده است. هم اكنون با برطرف شدن سوء تفاهم ها ميان اين دو نفر اين بازيگر در پايان سريال حضور دارد و قسمت پاياني نابرده رنج بر حسب روال قبلي و بدون تغيير پخش خواهد شد.

با وجود این خبر، حالا اعلام شد که پایان سریال چرا و چگونه تغییر کرد. سایت "سینمای ما" آماده انعکاس نظرات و حرفهای بازیگر مورد ادعای این خبر و مشکل پایانی سریال است.


 

 
علی قلی زاده بازدید : 166 جمعه 07 مرداد 1390 نظرات (0)


 مسعود فراستی گفت: «سر فیلم های ملک سلیمان و نفوذی کلی به من زنگ زدن گفتن مراعات این فیلم ها رو بکن! آروم تر حرف بزن و نذار خراب شن! این فیلم ها، فیلم های فیلم های محبوب ارشاد و معاونت سینمایی و خیلی جاهای دیگه‌ان. سر نفوذی تا اومدم انتقاد های اصلی و تندم رو شروع کنم یهویی گفتن 20 دقیقه وقت‌ات شده 2 دقیقه! خوب، من تو این شرایط جز تاسف خوردن می تونم چه کار کنم؟... همین آقای مهرجویی که 70 و خورده ای سال سنشه و واقعیتش اینه که جزو معدود آدمهای با سواد سینمای ایرانه، وقتی نپذیره بیاد برنامه هفت جلوی بنده، نشون از ضعف خودشه...

ادامه مصاحبه رادرادامه مطلب بخوانید...

مسعود فراستی متولد 1330 تهران، دارای مدرك لیسانس هنرهای تجسمی و فوق لیسانس اقتصاد سیاسی و جامعه شناسی از فرانسه است.

از فعالیت های وی میتوان به نگارش و تألیف آثار و مقالات هنری و سینمایی، تدریس در دانشكده های مختلف، تألیف و ترجمه كتاب های گوناگون، مسؤول بخش سینما و تلویزیون، عضو تحریریه مجلات سروش و سوره، سردبیری نقد سینما، دبیر هیأت تحریریه نقد سینما دوره تازه، عضو هیأت داوران سینمای دفاع مقدس، عضو هیأت مؤسس و رییس دوره دوم انجمن منتقدان و سینماگران ایران، عضو هیأت رییسه كانون منتقدان فیلم اشاره كرد.

از کتاب های مطرح منتشر شده ی سینمایی توسط فراستی می توان به کتاب های او در وصف سینمای جان فورد، هیچکاک و فلینی اشاره کرد.


- از همون اول شروع کنیم...چرا این چند هفته ی اخیر در برنامه هفت حضور ندارین؟


فراستی- چون تو اخرین برنامه هفت که به عنوان منتقد بودم حرفهای تندی در انتقاد از آقای مسعود کیمیایی زدم که باعث شد دوستان برآشفته بشن و علیه من جو راه بندازن. مخاطبین نه، مسئولین و اهالی سینما رو می گم. که حرف های من حرصشون رو در اورد!. واسه همین علیه من شانتاژ کردن. بعد که دیدم این طوریه با فریدون (جیرانی) نشستیم حرف زدیم و به این نتیجه رسیدیم که یه مدتی تو برنامه هفت حضور نداشته باشم تا یک کم جو بخوابه


- اگه دوباره اون قسمت برنامه تکرار شه باز هم همون واژه ها را در مورد مسعود کیمیایی به کار می برید؟


فراستی- تندتر! این دفعه خیلی تندتر هم حرفهام رو می زنم!


- مضمون حرفهاتون رو نمی گم. منظورم لحنشه. یعنی دوباره با همون لحن، همون واژه ها رو برای بیان منظورتون به کار می برید؟

فراستی- صد در صد. واژه ها و لحن گفتاری من شدیدا هم درست و بجا بود. ببین! من وقتی گفتم خود ارضایی ذهنی از منظر روانشناسانه گفتم، از نگاه اخلاقی و اجتماعی. چیزی که در سراسر جهان اثبات شدست. هرچند که لحن من فقط یک بهانه ای بود برای دوستان. دوستان دلیل خشمشون از من این بود که حرف من اون ها را هم در بر می گرفت. یعنی از دید رفقا، مشکل لحن و واژه من نبود، بلکه حرف من بود. واسه همین ریختن به هم. آدمهای پوسیده ای که مماس با زمان نیستن. ذهنشون بسته است و در یک جا موندن. مغزشون بایکوت شده. وقتی به کیمیایی حمله کردم این طیف ادمها هم که خودشون رو تو خط انتقاد های من دیدن واکنش نشون دادن و بهونه ی الکیشون هم شد مثلا لحن من. و این که مثلا من چرا فلان واژه را به کار بردم و چرا فلان اصطلاح رو بر زبان اوردم. در حالی که خودشون هم می دونن واژه ی –خود ارضایی- جایگاه روانشاسانه داره و اجتماعی. با نگاه اخلاقی. مشکل دوستان لحن من و فلان واژه ای که به کار بردم نبود، بلکه فقط حرف و انتقاد تند من بود که خشمشون رو برانگیخت. چون حرف های من اون ها رو هم نشونه گرفته بود.


- به هر حال تو رسانه ملی که از همه جای ایران میلیون ها نفر بیننده داره، شاید از نظر خیلی ها انتظار میره از بعضی واژه ها بی پرده استفاده نشه. شما که خودتون سالهاست تو صدا و سیما هستید.


فراستی- صداو سیما ظرفیتش بالاست. صادقانه می گم. واقعا ظرفیت صدا و سیما بالاست. این ظرفیت داشتن رو طی این سال‌هایی که تو شبکه های مختلفش بودم فهمیدم. هرچند شاید مسئولین صدا و سیما دوست نداشتند اون واژه را به کار ببرم، اما با این حال موضع گیری خاصی هم در این مورد نداشتند. صدا و سیما تو این یک سال اخیر که تو برنامه هفت این همه حرف های تند و تیز زدم هیچ وقت جلوم رو نگرفت و برا من خط نکشید و دست و پام رو نبست.


- اصلا از این حرف ها بگذریم آقای فراستی. بریم سر چیزایی که به نظرم خیلی مهم تره. بیاین رک تر حرف بزنیم.


جواب- عالیه! بگو.


- انتقادی که به شخصه خود من به شما دارم اینه که شما تو برنامه هفت انتقادی رو توضیح نمی دین. فقط مطرح می کنین و بعد ول می کنین. مثلا می گین: میزانسن در نیومده! فیلمنامه کار نمی کنه! شخصیت ها پرت و پلا و معیوب هستن!. خوب چرا؟! چرا "چراش" رو توضیح نمی دین؟


فراستی- آفرین! آفرین!


- تو انتقاداتتون فقط میگین در نیومده و کار نکرده و ...، بدون هیج توضیح و استدلال. خوب چرا به نظرتون در نیومده؟ چرا به نظرتون فیلمنامه کار نمی کنه؟ چرا هیچ وقت توضیح نمی دین؟ شما فقط رگباری و تیکه تیکه همین طوری به طرف حمله می کنید.


فراستی- آفرین! آفرین!


- خوب، کارگردان می تونه چه واکنشی جز عصبانیت نشون بده؟ من اگه همین الان با لحن خودتون، مثل خودتون بدون هیچ استدلالی به شما حمله کنم شما چه می کنید؟ اگه همین الان به شما بگم انتقاداتتون در نیومده! نوشته هاتون کار نمی کنه! واژه هاتون معیوب هستن! شما چه جوابی دارین به من بدین؟


فراستی- آفرین! خوبه که حرف هاتو رک میزنی. فقط یک کم آروم با هم بریم. اول خدمتت عرض کنم من خیلی هم علاقه مندم انتقاد هام رو توضیح بدم و بازش کنم و بشکافم. اما به 2 دلیل نشده. اولین دلیلش مجری و جبرهایی که داره هست که نمی ذاره حرف من کامل شه. که این عمل مجری بر میگرده به تایم محدودی که در اختیار داره. مخصوصا که کارگردان ها هم همیشه دوست دارن بیشتر وقت دست اون ها باشه، واسه همین به من وقت کمتری داده میشه واسه حرف زدن، پس این که بخوام هر انتقادم رو کامل بشکافم و توضیحش بدم به هبچ وجه امکان پذیر نیست. دومین چیزی که خیلی مهمه دوست دارم اینه که بعضی موقع ها نمی ذارن! یعنی وقت من رو می گیرن از من. نمونه بارزش فیلم نفوذی! من از این فیلم متنفرم. افتضاحه. اما نذاشتن حرفم رو بزنن. زمانم رو ازم گرفتن گفتن برنامه تموم شد! یعنی من 20 دقیقه اخر وقت داشتم انتقادام رو بگم، اما یک هویی وقت من شد 2 دقیقه! و جمع بندی و تمام. می فهمی منظورم رو؟! وقتو از من می گیرن و فضا برای توضیح دادن وجود نداره. مخصوصا که سر این فیلم نفوذی داستان ها داشتم من. قبل برنامه خیلی ها به من زنگ می زدن که این فیلم، فیلم محبوب معاونت سینماییه و باهاش مدارا کن!


- یعنی گفتن هوای فیلمو داشته باش؟!


فراستی- نه نه! چنین چیزی رو که جرات ندارن از من بخوان! فقط گفتن مدارا کن و تند نباش. منم گفتم مصلحت مال شماهاست! من با این حرفها کار ندارم... و اگه یادت باشه من با همون لحن تند و صریحم شروع کردم به انتقاد از نفوذی. ولی وقتی اومدم انتقادهای اصلیم رو شروع کنم یک دفعه وقتمو تموم کردن! 20 دقیقه یه دفعه شد 2 دقیقه! و واقعا تاسف می خورم بابت این اتفاق. اون برنامه بدترین برنامه هفت برا من بود. چون به ناحق جلو حرف زدن و جلوی انتقادهام رو گرفتن. ولی اینو حتما باید بگم. که من در مواقعی که وقت داشتم همیشه توضیح دادم و ماجرا رو آنالیز کردم. نمونه بارزش خود فیلم جرم. کیمیایی. 15 دقیقه به صورت اکادمیک، و تئوری و تحلیلی فیلم رو نقد کردم و انتقادهای تند و تیزم رو مابین همین تحلیل ها گفتم. یا یه حبه قند میرکریمی. که انتقادهام رو توضیح دادم. که شخصیت ها مقوایی هستن و ... پس اینو یادت نره که من هر وقت تایم و زمان داشتم انتقاد هام رو توضیح دادم.


- با تمام این حرفهایی که زنید، - از تایم کم تا وقت شما ندادن به شما - ، هنوز خیلی ها می گن شما بدون استدلال و توضیح کامل، حمله می کنید و یورش می برید. و حتی گفته شده به دلیل همین ویژگی شما، خیلی فیلمساز های معتبر به این برنامه نمیان. مثلا کسایی مثل ابراهیم حاتمی کیا، رضا میرکریمی، مجید مجیدی، داریوش مهرجویی، اصغر فرهادی و خیلی های دیگه. با وجود حضور شما به عنوان منتقد، نمیان برنامه هفت. به نوعی یک تحریم پنهان. خوب، حالا فریدون جیرانی و مسئولین صداسیما باید طرف یه کدوم رو بگیرن. یا شمای منقد، یا فیلمسازهای معتبر. این موضوع رو قبول دارید؟ باید چه کرد؟


فراستی- قبول دارم. حرفت درسته، ولی بریم دلیل اصلیش رو پیدا کنیم. و ضمنا اینم بگم وقتی مسئولین صداسیما من رو اوردن به عنوان منتقد یعنی این چیزها رو پذیرفتن. قطعا خودشون می دونن این ماجرا ها رو.


- اصلا آقای فراستی، بذارین واضح تر از این بگم. شما واقعا انتظار دارین کسی مثل داریوش مهرجویی بیاد بشینه جلوی شما و حرفها اون مدلی شما رو بشنوه؟! یادمه شما تو مستند آقای مهرجویی گفته بودید مهرجویی بهترین فیلمش اجاره نشین هاست که اون هم افتضاحه! خوب کاملا معلومه مهرجویی 70 و خورده ای ساله حال و احوال شنیدن این حرف ها رو نداره و نمیاد برنامه هفت جلو شما. یعنی همون تحریمی که گفتم


فراستی- آره! درسته، ولی این ها به من ربطی داره؟! نه، این عیب من نیست، عیب کسی مثل مهرجوییه که طاقت و حوصله نقد شنیدن و نقد شدن رو نداره. همین آقای مهرجویی که 70 و خورده ای سال سنشه و واقعیتش اینه که جزو معدود آدمهای با سواد سینمای ایرانه، وقتی نپذیره بیاد برنامه هفت جلوی بنده، نشون از ضعف خودشه که نقد و انتقاد رو تاب نمی یاره، نه ضعف و اشتباه من.


- اخه فقط بحث نقد هم نیست! حالا که اسم اومد وسط بزارین با اسم ادامه بدیم. مثلا یکی مثل ابراهیم حاتمی کیا تو برنامه رادیویی سینما صدا صراحتا گفته بود "فراستی بزرگ هتاکِ سینمای ایرانه!" خوب، یعنی بعضی فیلمسازان بزرگ می گن با نقد شدن و نقد شنیدن و این حرف ها مشکل ندارن، بلکه از توهین ها و هتاکی های شماست که دوری می کنن و فاصله می گیرن.


فراستی- این دیگه الکیه! این دیگه الکیه! من به کی توهین کردم؟! این همه برنامه هفت گذشت من به چه کسی اهانت کردم. بابا داستان خیلی واضح تر از این حرف هاست. دوستان تحمل نقد شدن ندارن با این حرف ها و بهونه های الکی برای خودشون سپر درست می کنن تا از ان فضای نقد شدن دور شن. من تندترین حرفهایی که تو این برنامه هفت زدم رو به فرحبخش بود. که تازه بعد این که از هفت اومدم بیرون، خود فرحبخش سریع زنگ زد فریدون و به فریدون پیشنهاد داد سریع من رو برگردونه برنامه هفت. گفت که فراستی به درد سینما و برنامه هفت می خوره. پس می بینی که همون فرح بخشش هم هم از من کینه نداره. یعنی بهش توهین نکردم. درست که تند و تیز و صریح و بی پرده حرف می زنم ولی توهین و هتاکی اینا رو بزار کنار... اصلا بذار این حرفها رو بزنن. بذار بگن فراستی توهین می کنه، بگن حتاکی می کنه. باکی نیست. من در جوابشون فقط می خندم.


- آقای فراستی شما می گین همیشه تند و تیز حرف می زنین و صریح انتقادتون رو می کنین، ولی چرا تو برنامه نقد ملک سلیمان آروم و ملایم حرف زدین؟ در حالی که مدتها قبل این برنامه بعد دیدن ملک سلیمان گفته بودید این فیلم افتضاحه و بچه شما بهش می خنده. ولی تو برنامه هفت تو نقد این فیلم به یکباره آروم شدین و لحنتون عوض شد.


فراستی- آره، حق با توست. من تو برنامه هفت کلی فیلم نقد کردم و همیشه تند و صریح حرفام رو زدم، جز یه برنامه. جز نقد یک فیلم. اون هم همینی که خودت گفتی. نقد فیلم ملک سلیمان، کار شهریار بحرانی. فقط همین. واسش هم دلیل دارم. و البته معذرت خواهی از مردم. هنوز اون قدر شجاعت دارم که صادقانه حرفام رو بزنم. ببین، بزار صریح حقیقیت رو بگم. واقعیتش اینه قبل از برنامه ای که قرار بود ملک سلیمان رو نقد کنم از هزار و یک جا به من زنگ زدن که این فیلم رو نکوب و باهاش یک کمی مهربون باش و مراعات کن و این حرف ها. که این فیلم مال ارشاده و مال فلان جاست و مال بهمان جا. که این فیلم مثلا معناگراست و مثلا ارزشی هست و ... از همه جا، همه کس، کوچیک و بزرگ بهم زنگ می زدن که فیلم رو نکوبم و هواش رو داشته باشم. من هم شاید یه کم تحت تاثیر این همه زنگ ها و سفارش ها، موقع نقد این فیلم مثل همیشه لحن انتقاد کردنم اون چنان تند و صریح نبود. قبول دارم. معذرت هم می خوام. مخاطب ها خودشون همه چی رو خوب می فهمن. ولی چیزی که مهمه اینه که با این حال، تو همون نقد ملک سلیمان هم هیچ تعریفی از این فیلم نکردم و انتقادهام رو باز هم بیان کردم. همون جا هم گفتم که در این فیلم –ملک سلیمان- شخصیت هاش توسط فیلم نامه نویس عمیق نوشته نشدن و و از دل داستان در نیومدن و داستان برا کارگردان مهم نبوده و ... یعنی باز هم اصل حرف هام رو زدم. انتقادهام رو کردم. تو همون برنامه. فقط با اون لحن خیلی تند و تیز همیشگی نبود. واسه همین باز هم از مخاطب ها معذرت می خوام. و باز هم تاکید می کنم که نظر من راجع به ملک سلیمان، فیلم شهریار بحرانی، همونیه که قبلا گفته بودم. و الان هم میگم؛ که این فیلم افتضاحه. سینما رو نمیشناسه و به درد خندوندن بچه من می خوره. هر کی هم که می خواد ناراحت شه به درک.


- درست! در کل خودِ شما کلا ماهیت و عملکرد برنامه هفت تو این مدت رو چطور می بینید؟


فراستی-با همه انتقادهایی که خودم هم به عملکرد این برنامه دارم شدیدا وجودِ این برنامه رو مفید و مثبت می دونم و حتی خبر دارم مثلا یکی از لینک های این برنامه تو سایت بیش از 300 هزار دانلود شده. یعنی استقبال شدید مخاطبین از برنامه ای که بی شک برای جامعه ی سینمایی مفید خواهد بود.


- خوب آقای فراستی، سوال های تند و صریح ما و جواب های تند و تیز و شما به پایان رسید. آخر این گفت وگو می خوام نظرتون رو راجب نظرسنجی سایت برنامه هفت بودنم. تو سایت برنامه هفت در مورد بازگشت شما –مسعود فراستی- به برنامه هفت رای گیری شد، و بیش از 70 درصد مخاطبان خواستار بازگشت شما به برنامه هفت شدن. این نظر مردمی رو چطور می بینید؟


فراستی- واقعا صادقانه ممنون مردمم. نه! مردم نه! مخاطب ها! واژه مردم این روزها این قدر دستمالی شده که معنی خودشو از دست داده! بذار بگم مخاطب. از همه مخاطب های برنامه هفت که این همه رای و کامنت گذاشتن که من برگردم واقعا ممنونم. به خاطر این رای ها هم که شده دوباره می یام برنامه هفت. و در صورت بازگشتم، باز هم سفت و محکم بر سر عقاید و اصولم ایستادم و باز هم رک و صریح حرف هام رو می زنم و ذره ای هم عقب نمی کشم. من منافع سینما رو از کسایی که ریاکارانه خودشونو دلسوز سینما می دونن بیشتر می فهمم. سینما رو بیشتر دوست دارم. منفعت سینما مهمترینش نقده. جرات نقد کردن و طاقت نقد شنیدن. و در این مدتی که تو برنامه هفت بودم نقدپذیرترین فیلمسازی که روبروی من قرار گرفت علیرضا امینی بود. واقعا عالی بود. دلم نمی یاد این آخری اسم امینی رو نیارم. تو نقد "هفت دقیقه تا پاییز" راحت و صمیمی انتقادهام رو گوش داد و واکنشی آروم و منطقی هم نشون داد. کاش همه اهالی سینما طاقت نقد نشنیدن و نقد شدن رو داشته باش.
علی قلی زاده بازدید : 45 جمعه 07 مرداد 1390 نظرات (0)
 «مسعود ده‌نمكي» قصددارد جديدترين فيلم سينمايي خود را با يكي از دو نام «اخراجي‌ها4» ويا «رسوايي» بسازد.

به گزارش خبرنگار سينمايي فارس،‌ «مسعود ده‌نمكي» قصد دارد جديدترين فيلم سينمايي خود را پس از دريافت پروانه ساخت بسازد.
بر اساس اين گزارش، اين فيلم كه با دو نام «اخراجي‌ها4» و «رسوايي» در بانك فيلم‌نامه ثبت شده است، طي روزهاي آينده براي دريافت پروانه ساخت به شوراي صدور پروانه ساخت ارائه مي‌شود.
ده‌نمكي با نظرسنجي كه اخيراً مطرح كرده، يكي از دو نام «اخراجي‌ها4» و يا «رسوايي» را براي فيلمش انتخاب مي‌كند.
هم‌اكنون فيلم‌نامه اين فيلم كه مضموني اجتماعي دارد، آماده است.
به گزارش فارس، مسعود ده‌نمكي ساخت سه‌گانه سينمايي اخراجي‌ها و سريال «دارا و ندار» را در كارنامه هنري خود به ثبت رسانده است.
«اخراجي‌ها3» آخرين فيلم ده‌نمكي هم‌اكنون در شبكه نمايش خانگي با استقبال مخاطبان روبه‌رو شده است.

علی قلی زاده بازدید : 55 جمعه 07 مرداد 1390 نظرات (0)
يك نويسنده و روزنامه‌نگار گفت: فيلم‌نامه فيلم سينمايي «قصه پريا» كاملا و تماما مربوط به اينجانب است و آقاي فريدون جيراني و دوستانشان به طريق كاملا غيرانساني اقدام به سرقت آن نموده است.

به گزارش خبرگزاري فارس، «علي نعيمي» نويسنده و روزنامه‌نگار در نامه‌اي كه نسخه‌اي از آن به خبرگزاري فارس ارسال شده، خطاب به «
اصحاب محترم رسانه‌هاي سينمايي و فرهنگي و مردم ايران» گلايه‌هاي خود را درباره سرقت فيلمنامه اوليه «قصه پريا» و زيرپاگذاشته شدن حق و حقوق خود، بيان كرد.
در اين نوشته آمده است: من علي نعيمي هستم. سابقه مطبوعاتي و سينمايي ام كاملا موجه و مشخص است. و در حالي پشت دستگاه كامپيوترم نشسته و اين نامه را مي‌نويسم كه با وضو و غسل شهادت آماده پذيرش هر گونه اتفاق هستم. شهدالله كه پناهي جز درگاه حضرت حق ندارم و شهدالله كه سخني غير از راست بر زبان نمي آورم. باقي مستنداتم هم در وقت مقرر و در پيشگاه جانشين پروردگار كه همان قاضي عادل است تقديم مراجع قضايي خواهم كرد. پس بدون مقدمه مي‌گويم كه فيلم‌نامه فيلم سينمايي «قصه پريا» كاملا و تماما مربوط به اينجانب است و آقاي فريدون جيراني و دوستان‌شان به طريق كاملا غير انساني اقدام به سرقت آن نموده كه در تفسير زير تمام اتفاقات مربوط به سرقت فيلم‌نامه را شرح داده و نسبت به صدق تمامي كلمات آن در آستانه ماه مبارك رمضان در پيشگاه درگاه حضرت حق قسم ياد مي‌كنم.
در ادامه اين نامه آمده است: 1- فيلم‌نامه " هستي " با نام ثبت شده " دردي است غير مردن " محصول سه سال زحمت و مرارت اينجانب در به تصوير كشيدن واقعيت جامعه رو به رشد ايراني است كه در بستري واقعي محصول شرايط خود را به نحو احسنت نشان مي دهد. اين فيلم نامه در تاريخ 7/6/1384 در بانك فيلم نامه خانه سينما با شماره ثبت 39/20-8879 به ثبت رسيده است. به پيشنهاد جناب آقاي جهانگير كوثري اين فيلم نامه را در تاريخ دوم اسفند ماه سال 1385 در اختيار فريدون جيراني قرار دادم تا با توجه به تسلط و شناخت فضاي اجتماعي كه در آثار قبلي ايشان بود اين فيلم نامه را تبديل به فيلم سينمايي كنند. آن روزها آقاي! فريدون جيراني مشغول پيش توليد ساخت سريال " مرگ تدريجي يك رويا " بود و با اينكه از لحاظ ذهني درگير مقدمات آن سريال بود؛ تصميم بر آن شد تا فيلم نامه را بخوانند و نظرشان را مبني بر تمايل و يا عدم تمايل براي ساخت آن اعلام كنند. اين قرار ملاقات در دفتر موسسه لوح زرين ( آقاي آرمان زرين كوب) انجام شد. در تاريخ 13 شهريور ماه سال 1386 فريدون جيراني با اينجانب تماس گرفت و ضمن شگفت زدگي و ذوق بسيار از خواندن و پسنديدن فيلم نامه؛ اينجانب را به لوكيشن اصلي سريال واقع در خيابان اقدسيه، خيابان گلزار دعوت كرد تا ضمن اينكه موافقت خود را براي ساخت اين فيلم بعد از اتمام فيلمبرداري سريال " مرگ تدريجي يك رويا " اعلام كند؛ مقدمات و نحوه چگونگي ساخت آن را با اينجانب در ميان بگذارد. در آن جلسه كه بعد از سفر چند ماهه گروه به تركيه براي تصويربرداري سريال انجام شده بود؛ فريدون جيراني مجددا ضمن تعريف و تصديق منحصر به فرد بودن موضوع فيلم نامه " هستي " يا همان " دردي است غير مردن " از اينجانب طلب دريافت نامه ثبتي فيلمنامه را كرد - كه بعدا متوجه شدم با مفقود كردن نامه ثبتي فيلم نامه مي خواسته اثري از مقدمات قانوني آن در ميان نباشد.- و به خواست ايشان نسخه كوتاه شده و چند صفحه اي فيلم نامه را براي صحبت كردن با تهيه كننده از اينجانب درخواست كرد. نه در آن موقع و نه هيچ وقت ديگر معلوم نشد اين تهيه كننده اي كه فريدون جيراني فيلم نامه را برايش فرستاده بوده چه كسي است و آيا وجود خارجي داشته است و يا در راستاي روند قابل پيش بيني سرقت فيلم نامه از اساس كذب بوده است.
در اين نامه آمده است: 2- تقريبا يكسال از آن ماجرا مي گذشت كه روزي در تماس با ايشان ضمن گفتن اين جمله كه " هيچ تهيه كننده‌اي حاضر به سرمايه گذاري روي اين فيلمنامه نيست " بر روي روند ساخت و ادامه مسير درپوشي دروغين گذاشت تا اينجانب ديگر هيچ گاه به سراغ آن فيلم نامه نروم. لازم به ذكر است حتي بر اساس اصول حرفه اي بعد از به نتيجه نرسيدن مذاكرات نسخه هاي ارائه شده به ايشان همراه با نامه ثبت فيلم نامه به اينجانب برگردانده نشد.
3- آقاي فريدون جيراني بعد از مسكوت ماندن ساخت فيلم نامه " هستي " ( دردي است غير مردن) پيشنهاد نگارش چند تله فيلم و يك سريال را به اينجانب كرد تا همانا به گفته خود ايشان " به دليل علاقه به فضاهاي كارهاي اينجانب از همكاري با من سود معنوي ببرد " . سريال تلويزيوني " وهم سبز " كه درباره موضوعات انقلاب 57 بود و به سفارش گروه فيلم و سريال شبكه دو سيما نوشته شد محصول همين مبادلات بود كه متاسفانه اين سريال در مرحله نگارش به دلايل غيرقابل ذكر منتفي شد و همچنين نگارش تله فيلم " چيزي به فردا نمانده است " محصول گروه فيلم و سريال شبكه چهار به تهيه كنندگي سيد عليرضا خاتمي و فريدون جيراني كه اين تله فيلم نيز در مرحله پيش توليد به همان دلايل غيرقابل ذكر و اكثرا سياسي متوقف شد.
4-متاسفانه هيچ‌گاه فريدون جيراني در همكاري هاي نيمه كاره اش به اينجانب به تعهدات مالي خود نسبت به قرار دادهاي منعقد شده با اينجانب عمل نكرد و هر بار به يك بهانه و وعده هاي واهي اين مسير را طي مي كرد. هر چند آن زمان دليل اين همه كارشكني و سوءاستفاده را متوجه نمي شدم اما امروز و بعد از برملا شدن عمل زشت و نابخشودني سرقت فيلم نامه اينجانب نسبت به آنچه كه در گذشته اتفاق افتاده به تعاريف تازه اي از شيادي و كلاهبرداري رسيده‌ام.
5- هيچ بعيد نيست كه حاصل تمامي مراودات و تعاملات نوشتاري با فريدون جيراني كه مشتمل بر بسياري طرح‌هاي فيلم‌نامه و يا فيلم‌نامه‌هاي كامل است در آينده و همانطور كه روند سرقت فيلم‌نامه " هستي " اتفاق افتاد به سرانجام برسد. كه از هم‌اكنون نه تنها اين موضوع را از طريق شوراي داوري خانه سينما به عنوان محلي براي رسيدن به حق از دست رفته خود مي دانم؛ پيگيري مي كنم بلكه حاصل تمامي شيادي‌ها و كلاهبرداري‌هاي فرهنگي ايشان را كه فراتر از يك دعواي صنفي است از طريق مراجع قضايي و حراست سازمان صدا و سيما نيز پيگير خواهم بود تا جلوي اين همه ظلم و ناجوانمردي را بگيرم.
6- بعد از بي نتيجه ماندن تمامي كارها و پروژه هاي نيمه تمام و قطع ارتباط اينجانب با فريدون جيراني خبري از ايشان به غير از اخبار معمول نداشتم تا اينكه فيلم سينمايي " قصه پريا " را در بيست و نهمين جشنواره فيلم فجر تماشا كردم و با حيرت تمام آنچه را كه بر پرده سينما مي‌ديدم، حاصل دست رنج چند ساله من بود كه با بي رحمي و شيادي تمام به نام فريدون جيراني و گروه سازنده اش تمام شده بود و بدون حتي اندكي شك و شبهه حاصل فيلم سينمايي " قصه پريا " را همان چيزي مي ديدم كه شش سال پيش از آن اينجانب در فيلم‌نامه‌اي به اسم " هستي " (دردي است غير مردن) به نگارش در آورده بودم.
7- روند شكل گيري رابطه اينجانب با فريدون جيراني و شرح احوالات و چگونگي به وجود آمدن رابطه با ايشان به خوبي نشان مي دهد تشابه هاي فراوان و بي بديل فيلم نامه " هستي " و فيلم سينمايي " قصه پريا " از روي شباهت و تصادف شكل نگرفته است و يك سرقت كاملا حرفه اي و از پيش حساب شده صورت گرفته است. كه اينجانب شخصا فريدون جيراني را مسئول اين عمل قبيح مي‌دانم.
8- شوراي داوري خانه سينما بيشتر شبيه به يك شوخي است. شوخي كه چه عرض كنم. يك لابي بزرگ مثل تمامي بدنه خانه سينما كه به غير از رانت و رابطه و موقعيت به چيز ديگري فكر نمي‌كنند. باز هم خدا را به شهادت مي گيرم كه سخني غير از راست نگويم. فقط دوستان شوراي داوري لطف كنند و بگويند در آن نهاد بي در و پيكر كه نه نامه رسيده درونش ثبت مي شود و نه سر وقت‌اش به آن رسيدگي مي‌شود، چه گونه نامه شكايتي اينجانب كه در تاريخ 29 بهمن ماه سال 89 به آن نهاد ارجاع شده است در تاريخ 20 فروردين با اينجانب تماس گرفته مي شود آن هم نه از راه هاي قانوني كه از طريق تماس توسط يكي از اعضا شوراي داوري آن هم فقط و فقط براي منصرف كردن اينجانب از پيگيري شكايت از دفتر هدايت فيلم و شخص فريدون جيراني؟؟ چه گونه آن شوراي بي در و پيكر تا زمان رسيدگي به شكايت اينجانب رسيد تصميم به تغيير و انتخابات زود هنگام رئيس و اعضاي خود گرفت و به ناگاه تمامي اعضاي قبلي كنار گذاشته و افراد جديدي به عضويت در آمدند؟ آقاي عسگرپور در خانه سينماي شما چه مي گذرد كه حتي از شكايت يك جوانك تازه وارد اينقدر در هراس هستند و حتي نمي‌خواهند صداي كمترين من به گوش كسي برسد؟ چه گونه و با چه سرعت عملي دفتر هدايت فيلم تصميم گرفت قرار داد اكران فيلم را سريع ثبت و با سرگروه خود قرارداد امضا كند در حالي كه اخبار موثق از اصلاحيه‌هاي وزارت ارشاد نسبت به فيلم وجود دارد و همچنين خبرهاي محكمي مربوط به اكران فيلم در عيد فطر امسال هست كه همگي غير از يك توطئه و يك لابي بي سر و ته نيست. در دعوتي كه از اينجانب به دفتر آقاي شايسته شد كه براي رفع اين مشكل به شور بنشينيم و قبل از اكران فيلم نسبت به اتفاقات آن با يكديگر به تفاهم برسيم و اينجانب به حقوق حقه از دست رفته خود دست پيدا كنم حضور يافتم. آقاي! جيراني و شايسته هر دو در جلسه حضور داشتند. فريدون جيراني منكر فيلم نامه اينجانب نشد و گفت كه آن را به خاطر مي آورد هر چند در آستانه كهن سالي قرار دارد و فراموشي به سراغش آمده! اما قسم ياد كرد كه فيلم نامه اينجانب هيچ گونه ارتباطي با اين قصه ندارد ( فيلم قصه پريا) و مرتضي شايسته متعهد شد كه پس از خوانش فيلم نامه اينجانب توسط مشاور خود خانم بهرامي جهت عقد قرار داد و ساخت فيلم نامه اينجانب به توافق برسيم. فيلم نامه را خانم بهرامي خواند. آن هم بعد از گذشت نيمي از زمان اكران فيلم. كه بيشتر شبيه به تلف كردن وقت و خريدن وقت براي اتمام اكران فيلم بود. وقتي به دفتر هدايت فيلم رفتم و جلسه اي با خانم بهرامي داشتم ايشان ضمن تاييد سرقت فيلم نامه اينجانب در نقش مياندار اينجانب را از هر گونه پيگيري قضايي بر حذر داشته و يادآور شدند كه اينگونه پيگيري ها به جايي نخواهد رسيد. شهدالله كه تمامي حرف‌ها موجود و شخص خانم بهرامي در دفتر هدايت فيلم مستقر است. حتي يادآور شدند كه امكان ساخت اين فيلم نامه ( يعني فيلم نامه من ) وجود ندارد، چون دقيقا همان چيزي است كه بر پرده سينما و در قالب فيلم " قصه پريا " است و در حال نمايش است . اتفاق تلخ اينجاست كه حتي دوستان دفتر هدايت فيلم هم نسبت به سرقت فيلم نامه توسط جيراني اقرار كرده اند اما با اين وجود حتي حاضر به تمكين نسبت به احقاق حق از دست رفته اينجانب نكرده‌اند.
9- جناب آقاي مهندس عزت‌الله ضرغامي. روي سخنم با شما است كه نمي دانيد در سازمان مطبوع و مربوط به شما كه چه باندبازي هايي رخ نمي‌دهد. مديران شما دست در گردن دوستان سينمايي شان انداخته اند تا جايي كه مي‌توانند فيلم نامه‌هاي امثال اينجانب را يا سرقت و يا سو استفاده مي‌كنند و كسي از آن با خبر نمي‌شود. آقاي رحمان سيفي‌آزاد كه يكي از مديران گروه فيلم و سريال سازمان است همان شخصي است كه نامش بر روي فيلم نامه اينجانب نشسته است و شك نداشته باشيد رابطه مستقيمي بين حضور ايشان و توليد برنامه «هفت» و تمام اين لابي‌هاي بي سر و ته وجود دارد كه نه تنها به فكر منافع خود كه به فكر خفه كردن فرياد افراد بي پناهي هستند كه صدايشان به گوش هيچ كجا نمي‌رسد. شك نداشته باشيد كه اولين مظنون اين اتفاق بعد از انتشار اين نامه بنده خواهم بود. اما آيا براي بي‌پناهان در درگاه خدا جز توسل جستن به تقدير حضرت معبود جاي ديگري هم هست؟
من تمامي خوانندگان اين نامه را به قضاوت و تفكر دعوت مي كنم و از همه عزيزان و بزرگواراني كه نسبت به سرنوشت سينما احساس مسئوليت مي‌كنند تقاضا دارم فكري به حال باند بازي هاي كثيفي بكنند كه سرچشمه اش معلوم نيست به كجا وصل است. يا اين اتفاقات در نطفه خفه مي‌شود يا به تاثير از مولايمان علي (ع) در برابر ظلم هايي كه بر ما مي رود سكوت كنيم و صبر پيشه كنيم.
فالله خير حافظا و هو ارحم الراحمين
علي نعيمي
نويسنده فيلم‌نامه فيلم سينمايي «قصه پريا»

علی قلی زاده بازدید : 36 جمعه 07 مرداد 1390 نظرات (0)

به نام خدا

 

                                                                 به نظر من فیلم نادر از سیمین فیلم نسبتا ضعیفی بود و نوعی 

 

 ترویج دروغ گویی میکرد و وانمود می کرد که ایران جای زندگی 

 

 نیست از وسطای فیلم هم فیلم از ریتم می افته و پایان بدی داره   

 

 یعنی نادر که فیلم می خواد اونو ادم خوبی نشون بده با ادامه دروغ

 

 گویی ها و لجبازی هم زندگی راضیه با شوهرش رو خراب میکنه

 

 و هم زندگیه خودش رو. اما ساره بیات بازی خوبی داره و شهاب

 

 حسینی با اینکه نقشش کوتاهه ولی خوب بوده اما لیلا حاتمی اصلا

 

 خوب بازی نکرده و بازی بدی داره و معلوم نشد اصلا چرا کاندید

 

 شد پیمان معادی هم بد نبود و مریلا زارعی هم بازیه قابل تعریف

 

 نداشت.      

 

                                                                                      و به نظر من در کل فیلم دارای فرم و کارکردی مبتذل

 

 چیزی رو به مخاطب یاد نمیده است بلکه اونو به انحراف می کشونه. 

 

 نقد از علی قلی زاده

 

علی قلی زاده بازدید : 56 جمعه 07 مرداد 1390 نظرات (0)

این بازیگر سینما در نشست نقد و بررسی فیلم "سیزده 59" در فرهنگسرای رازی با بیان این مطلب اظهار داشت: با ساخت یک فیلم نمی‌توان جهان را تغییر داد اما می توان دل‌های بسیاری را آرام کرد و حرف‌هایشان را به تصویر کشید.

علی قلی زاده بازدید : 81 جمعه 07 مرداد 1390 نظرات (0)

داستان این فیلم درباره دو خانواده قدیمی است که قرار است دختر و پسرشان با هم ازدواج کنند. ولی یک سوء تفاهم دوستی این دو خانواده را برهم می‌زند. سحر قریشی، سیاوش خیرابی، نیلوفر هوشمند، افشین سنگ‌چاپ، مجید شهریاری، خسرو فرخزادی، فرحناز منافی ظاهر، زهرا برومند و... بازیگران آن هستند.

علی قلی زاده بازدید : 39 جمعه 07 مرداد 1390 نظرات (1)
 محسن سلیمانی مدیر روابط عمومی شیش و بش، در طی ارسال یک نامه به فارس سینما از دریافت پروانه نمایش این فیلم خبر داد. 

به گزارش فارس سینما، سلیمانی در ادامه این خبر افزود: با صدور پروانه نمایش فیلم شیش و بش این فیلم پس از ماه مبارک رمضان اکران عمومی خواهد شد. 

این فیلم با داشتن داستانی متفاوت و طنز می‌تواند یکی از فیلم‌های پرفروش سینمای ایران باشد. 

در این فیلم بازیگرانی همچون: امین حیایی،‌ محمدرضا گلزار، آنا نعمتی، رضا رشیدپور،‌ بیتا فرهی و...به ایفای نقش پرداخته‌اند.
 
علی قلی زاده بازدید : 65 جمعه 07 مرداد 1390 نظرات (0)
سريال "مختارنامه" که روايتگر قيام مختار ثقفي و يارانش به خون خواهي شهداي کربلا بود جمعه هفتم مردادماه به پايان مي رسد. آريا: در قسمت آخر "مختارنامه"، مختار به همراهي تعدادي از يارانش از قصر خارج مي شوند و به دست سپاه مصعب به شهادت مي رسد.
مختار در آخرين لحظات رو به يارانش چنين گفت:
«اي ياران من، در محاصره ماندن جز ضعف براي ما ارمغاني ندارد. بياييد از قصر خارج شويم و مردانه بجنگيم و کريمانه بميريم. به خدا قسم اگر صادقانه پا پيش گذاريد نصرت خدا شامل حال شما خواهد شد.»

و وقتي با پاسخ منفي آنها روبرو شد گفت:
«اما من، به خدا قسم دست بيعت و تسليم به آنان نخواهم داد و شما را هم به پيروي از خويش مجبور نخواهم کرد. بدانيد هر گاه من کشته شدم بر ضعف شما افزوده گردد و در آن وقت، حتي اگر تسليم هم شويد، شما را خواهند کشت؛ آنگاه به يکديگر با حسرت نگاه مي‏کنيد و آرزو مي‏کنيد: کاش پيشنهاد مختار را مي‏پذيرفتيم؛ اما اگر حالا براي نبرد از قصر خارج شويد و پيروز نگرديد، کريمانه مرده‏ايد و بر شما سرزنشي نيست.»

مختار با نوزده نفر از يارانش از قصر بيرون آمدند و شجاعانه جنگيدند تا به شهادت رسيدند و بقيه ياران او تسليم شدند و همان‏گونه که مختار پيش‏بيني کرده بود، دست بسته کشته شدند.
علی قلی زاده بازدید : 41 جمعه 07 مرداد 1390 نظرات (0)
زمان دقیق برگزاری این کنسرت مشخص نیست اما چاووشی قصد دارد این کنسرت را در سالنهای همایش‌های برج میلاد برگزار کند.
شبکه ایران: نخستین کنسرت زنده محسن چاووشی تا انتهای سال در سالن همایشهای برج میلاد برگزار خواهد شد.

محسن چاووشی خواننده پرطرفدار موسیقی پاپ که تاکنون آلبوم‌هایی نظیر «حریص»، «ژاکت» و «یه شاخه نیلوفر» را به بازار عرضه کرده است مترصد آن است که تا پایان سال جاری نخستین کنسرت بزرگ خود را در تهران برگزار کند.

زمان دقیق برگزاری این کنسرت مشخص نیست اما چاووشی قصد دارد این کنسرت را در سالنهای همایش‌های برج میلاد برگزار کند.

برگزاری کنسرت توسط چاووشی از این حیث اهمیت دارد که کیفیت اجرای زنده وی را هنوز مخاطبان عام ندیده‌اند و او می‌تواند بدین طریق توانایی‌های خود را در معرض توجه آنهایی قرار دهد که طی تمام سالهای فعالیت وی از این سخن می‌گفتند که حجم صدای چاووشی مناسب اجرای زنده نیست.
علی قلی زاده بازدید : 45 جمعه 07 مرداد 1390 نظرات (0)
در شرایطی که بحث حجاب و عفاف و البته پوشش بانوان به دغدغه اصلی مردم و مسئولان کشور تبدیل شده است و مردم، مراجع و مسئولان خواستار رسیدگی به معضل بدحجابی در کشور هستند، همچنان شاهد بدحجابی بازیگران زن در جشن های سینمایی و تلویزیونی هستیم؛ که بدون هیچ قید و بند و البته "نظارتی" در این جشن ها حاضر می شوند و به قول معروف "از هفت دولت آزادند"

به گزارش جهان، عصر امروز نوشت: سه شنبه شب(۴ مرداد) مراسم دوازدهمین جشن سینمایی و تلویزیونی دنیای تصویر با حضور بازیگران مطرح سینما و تلویزیون ایران در سالن همایشهای بین المللی برج میلاد برگزار شد که در آن بازیگران زن سینمای ایران بدحجابی را به اوج خود رساندند.

این بدحجابی ها آنقدر مرسوم شده که به نوعی به "عرف" سینمای ایران و مخصوصا جشن های مربوط به آن تبدیل گشته است و تمام مسئولان و در برخی موارد حتی رسانه ها هم به راحتی از کنار آنها می گذرند و شاید دیگر "نایی" برای نالیدن از این درد برایشان نمانده است و ما نیز در این گزارش مجبوریم در برخی پاراگراف ها از مطالب گزارش های پیشین و تکراری استفاده کنیم!

بر اساس این گزارش، سینمایی که قرار بود فرهنگ اسلامی-ایرانی را پس از انقلاب رواج دهد و صدای انقلاب را به گوش جهانیان برساند در کدام طبقه ساختمان وزارت ارشاد مدفون شده است؟ سینماگرانی که می بایست به ارزش های غنی ایرانی-اسلامی بپردازند کجای این سیستم معلول فرهنگی جای دارند؟

و البته بازیگرانی که با بودجه های فرهنگی این کشور مسلمان به نام و شهرتی دست یافته اند، تا چه اندازه در ترویج فرهنگ اسلامی با تکیه بر اصول ایرانی گام برداشته اند؟

امروز پس از گذشت ۳۲ سال از انقلاب مردم ایران به رهبری خمینی کبیر(ره)، سینمای ایران همچنان با مشکلات فرهنگی این حوزه دست و پنجه نرم می کند و هر روز با مشکلات جدید سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و بعضا اقتصادی روبرو می شود؛ از تحرکات سیاسی و براندازانه برخی سینماگران گرفته تا حضور آنها در جشنواره های خارجی تا ...

حال سوال اینجاست که آیا پوشش بازیگران زن ایرانی در انظار عمومی، اسلامی است؟ و آیا طی سال های گذشته پس از انقلاب مسئولان و متولیان فرهنگی کشور توانسته اند با استراتژی های فرهنگی خود، بانوان سینمای ایران را از منجلاب فساد دوران طاغوت نجات بدهند تا بتوانند آنها را به عنوان یک نمونه و الگوی بانوی ایرانی مسلمان به مردم کشور و دنیا معرفی کنند؟

باید توجه داشت که اگر بازیگران و هنرمندان که الگوهای جوانان جامعه محسوب می شوند ارزش ها را زیر پا بگذارند و برای آن ها اهمیتی قائل نشوند، این ارزش ها برای جوانان هم کمرنگ می شود.

به نظر می رسد این گونه بد حجابی و بد پوششی ها که در تضاد با کرامت انسانی است از بین نمی رود، مگر به همت و اراده مسئولان؛ لذا مسئولان سینمایی می بایست اقدام در خوری در این زمینه کرده و فکری به حال این شوره زار کنند.

اما نکته جالب تر اینکه با مقایسه تصاویر برخورد گشت ارشاد نیروی انتظامی با مظاهر بدحجابی و بدپوششی در شهر با تصاویر این مراسم ها، که به عنوان نمونه تصاویر حضور بازیگران در آخرین جشن برگزار شده سینمایی را در ذیل مشاهده می کنید، در می یابید که علنا "هیچ" تفاوتی میان پوشش زنان مظاهر بدحجابی در شهر و این بازیگران نیست!

در اینکه نیروی انتظامی باید با مظاهر بدحجابی برخورد کند شکی نیست، اما سوال اینجاست که با بازیگران زن بدحجاب سینما چگونه باید برخورد کرد؟ آیا این زنان مظاهر بدحجابی از این بازیگران الگو نمی گیرند؟ آیا برخورد با زنان بازیگر بدحجاب هم وظیفه نیروی انتظامی است؟! امروز پس از گذشت ۳۲ سال از انقلاب اسلامی نباید به این موضوع بیاندیشیم که دیگر باید فکری برای "فرهنگ" این سینما و کشور کرد و دیگر از شعار و سمینار و همایش و ... چیزی در نمی آید؟

به نظر می رسد این رفتارهای ضد و نقیض در حوزه های مختلف و برخورد متفاوت مسئولان فرهنگی، اجتماعی و سیاسی با مقوله حجاب و بدحجابی باعث به وجود آمدن نوعی دو گانگی و ابهام در افکار عمومی جامعه می شود "که چرا با این بازیگران بدحجاب برخورد نمی شود؟"

آیا زنان بدحجابی که طی ماه های گذشته از آغاز "طرح امنیت اخلاقی" در کشور به حق، با تذکر و برخورد نیروی انتظامی مواجه شده اند با خود نمی گویند که فرق پوشش من با این بازیگران در چیست؟ و چرا با این بازیگران برخورد نمی شود؟

با توجه به حساس بود موضوع، علاوه بر این که باید اقدامات فرهنگی و زیربنایی مناسبی در این خصوص انجام شود باید مسئولان ذی ربط نیز به این بازیگران که هنجارها را زیر پا می گذارند تذکر دهند که با این نوع پوشش ها در انظار عمومی ظاهر نشوند.

در ادامه تصاویر مربوط به جشن سه شنبه شب دوازدهمین جشن سینمایی و تلویزیونی دنیای تصویر و برخورد با مظاهر بدحجابی در کشور را مشاهده می کنید:
علی قلی زاده بازدید : 53 جمعه 07 مرداد 1390 نظرات (0)
 فیلم سینمایی در مراحل مختلف پیش‌تولید، فیلمبرداری، صداگذاری، تدوین و آماده نمایش هستند. براساس اعلام واحد پشتیبانی تولید بنیاد سینمایی فارابی، تا اول مرداد ماه 1390، 18 فیلم آماده نمایش اکران نشده، 10 فیلم در مرحله صداگذاری، 14 فیلم در مرحله تدوین، هشت فیلم در مرحله فیلمبرداری و 54 فیلم در مرحله پیش تولید قرار دارند.

نام فیلم

کارگردان

مرحله تولید

ننه نقلی

پرویز صبری

آماده نمایش

راز آفرینش (پروانگی)

قاسم جعفری

آماده نمایش

سرخابی

محمد آهنگرانی فراهانی

آماده نمایش

سبب من

بهرام بهرامیان

آماده نمایش

بازنشسته‌ها

محسن ربیعی

آماده نمایش

بیداری

فرزاد موتمن

آماده نمایش

سه و نیم

نقی نعمتی

آماده نمایش

شش و بش

بهمن گودرزی

آماده نمایش

آخرین سرقت

پدرام علیزاده

آماده نمایش

به امید دیدار

محمد رسول‌اف

آماده نمایش

آمین خواهیم گفت

سامان سالور

آماده نمایش

پذیرایی ساده

مانی حقیقی

آماده نمایش

دزدان خیابان جردن

وحید اسلامی

آماده نمایش

فیلادلفی

اسماعیل رحیم‌پور و سیدمجتبی اسدی‌پور

آماده نمایش

انسان‌ها

محسن توکلی

آماده نمایش

پنهان

مهدی رحمانی

آماده نمایش

یک عاشقانه ساده

سامان مقدم

آماده نمایش

ساعت شلوغی

آرش معیریان

آماده نمایش

چک

کاظم راست گفتار

صداگذاری

یک سطر واقعیت

علی وزیریان

صداگذاری

برف روی کاج‌ها

پیمان معادی

صداگذاری

شور شیرین

جواد اردکانی

صداگذاری

زبان مادری

قربان محمدپور

صداگذاری

مادر پاییزی

سیروس رنجبر

صداگذاری

میگرن

مانلی شجاعی

صداگذاری

دوازده صندلی

اسماعیل براری

صداگذاری

رهاتر از دریا

حمید طالقانی

صداگذاری

خرس

خسرو معصومی

صداگذاری

در انتظار معجزه

رسول صدرعاملی

تدوین

توقف کوتاه

ابوالفضل جلیلی

تدوین

تهران 1500

بهرام عظیمی

تدوین

بوسیدن روی ماه

همایون اسعدیان

تدوین

سلام بر فرشتگان

فرزاد اژدری

تدوین

ملکه

محمدعلی باشه‌آهنگر

تدوین

من همسرش هستم

مصطفی شایسته

تدوین

روز رستاخیز

احمدرضا درویش

تدوین

آزاد راه

عباس رافعی

تدوین

بغض

رضا درمیشیان

تدوین

گیرنده

مهرداد غفارزاده

تدوین

تو و من

اصغر بانکی

تدوین

بزن بریم بهشت

مصطفی کیایی

تدوین

لالایی

منیژه حکمت

تدوین

هیچ کس فرشته نیست

رضا عطاران

فیلمبرداری

قلاده‌های طلا

ابوالقاسم طالبی

فیلمبرداری

حماسه روزبه

علی نوری‌ اسکویی

فیلمبرداری

بانویی از ماه

مجید و حمید آقاگلیان

فیلمبرداری

پرواز بادبادک‌ها

علی قوی‌تن

فیلمبرداری

رویای کاظم

علی و حمید شاه‌حاتمی

فیلمبرداری

گشت ارشاد

سعید سهیلی

فیلمبرداری


علی قلی زاده بازدید : 46 جمعه 07 مرداد 1390 نظرات (0)
مسعود کیمیایی زمانی که سرپرست شبکه دو تلویزیون بود: من سینما گرم. همیشه هستم ولی اگر لازم باشد که حتی دیگر فیلم هم نسازم قبول دارم اما برای این انقلاب کارساز باشم. دنیا اگر یک فیلم ساز متوسط هم نداشته باشد اتفاقی نخواهد افتاد ولی اگر من کاری بتوانم بکنم که بدهکاریم را با این انقلاب بپردازم و آن هر چیز و هر کاری که می خواهد باشد ارزشی معتبر خواهد داشت.

برای دیدن تصویر در قطع بزرگتر، بر روی آن کلیک کنید.

علی قلی زاده بازدید : 55 جمعه 07 مرداد 1390 نظرات (0)
ساعت پخش مجموعه‌های "سقوط یک فرشته"، "سی‌امین روز"، "پنج کیلومتر تا بهشت" و "تکیه بر باد" در ماه رمضان امسال مشخص شد.

به گزارش مهر، با وجود آنکه علی دارابی معاون سیمای سازمان صدا و سیما اعلام کرده بود یکی از سریال‌های رمضان قبل از افطار پخش می‌شود، اما این اتفاق نمی‌افتد.

مجموعه تلویزیونی "سقوط یک فرشته" به کارگردانی بهرام بهرامیان و تهیه‌کنندگی رامین عباسی‌زاده ساعت ۲۲ روی آنتن شبکه یک می‌رود. در این مجموعه بازیگرانی چون مسعود رایگان، فریبا کوثری، داریوش کاردان، شبنم مقدمی، علی سلیمانی، مهرداد صدیقیان، خاطره اسدی، هدی زین العابدین، سعیده عرب و ... بازی می‌کنند.

در داستان این مجموعه زندگی دو دختر در جدال با فراز و نشیب‌های زندگی‌شان به تصویر کشیده می‌شود و عیارسنجی ایمان هر یک از آنها ماجراهای "سقوط یک فرشته " را شکل می‌دهد.

مجموعه تلویزیونی "سی‌امین روز" به کارگردانی جواد افشار و تهیه‌کنندگی رضا جودی ساعت ۲۱:۴۰ از شبکه دو پخش می‌شود و ساعت ۱۳:۳۰ تکرار خواهد شد. در این سریال هومن سیدی، آزاده صمدی، پژمان بازغی، سیما تیرانداز، رزیتا غفاری، محمود عزیزی، کوروش سلیمانی و ... بازی کردند.

این سریال حکایت مردی به نام سیاوش کیانی است که یک روز ناخواسته باعث می‌شود خون برادر رفیقش، دستانش را آغشته کند. سیاوش مردانه پای اتهام می‌ایستد و اعدام را قبول می‌کند تا شاید به آرامش برسد، اما در آخرین لحظات، فرشته‌ای بر او نازل می‌شود و او را از آینده‌اش آگاه می‌کند.

مجموعه تلویزیونی "پنج کیلومتر تا بهشت" به کارگردانی علیرضا افخمی و تهیه‌کنندگی داود هاشمی ساعت ۲۰:۴۵ از شبکه سه روی آنتن می‌رود. در این مجموعه داریوش فرهنگ، مهدی سلوکی، شهرام قائدی، رضا توکلی، شهنام شهابی، شبنم قلی‌خانی، نفیسه روشن، پردیس افکاری، حسین سلیمانی، ایمان باقری، سولماز غنی، رضا آحادی و ... بازی می‌کنند. داستان درباره دختر و پسری است که قصد ازدواج دارند، اما درگیر ماجراهایی می‌شوند.

مجموعه تلویزیونی "تکیه بر باد" به کارگردانی محمود معظمی و تهیه‌کنندگی حمیدرضا مهدوی ساعت ۲۳ از شبکه تهران پخش می‌شود. در این مجموعه فرامرز قریبیان، مهدی فخیم‌زاده، افسانه پاکرو، شهرام عبدلی، بهزاد خداویسی، شراره دولت‌آبادی، فلور نظری و ... بازی می‌کنند.

داستان "تکیه بر باد" درباره دختری به نام عاطفه است که با قبول شدن در دانشگاه از شیراز به تهران آمده است و این مسئله سرآغاز اتفاقات گوناگونی است.
علی قلی زاده بازدید : 50 پنجشنبه 06 مرداد 1390 نظرات (0)

دریافت خبر دکترای مهران مدیری خبر خوشحال کننده ای برای علاقه مندان مهران مدیری بود . علاقه مندان آثار مهران مدیری شاد از این خبر بودند که یک روزنامه با گزارشی اعتبار این مدرک را دچار ابهام کرد و درباره اش سوالاتی مطرح شد. در یک روزنامه دیگر هم گفت وگو ی کوتاهی از مهران مدیری منتشر شد که در آن مدیری در پاسخ به سوالی که آیا دریافت این دکترا باعث خوشحالی او شده؟ گفت که من چند سالی است که به دلایلی تقریبا از هیچ چیزی خوشحال نمی شوم .

با توجه به اظهارات متفاوت مدیری باید گفت که به نظر می رسد انگار موضوع برای مدیری چندان جدی و باعث خوشحالی و افتخار نیست ولی ظاهراً انتشار این خبربرای علاقه مندان مهران مدیری و رسانه های خبری قابل توجه بوده است. شاید خود مدیری با انتشار خبر دریافت دکترا موافق نبوده ولی به اعتقاد برخی، روابط عمومی کارهای مدیری کار خوبی کرد که این خبر را به سایتها وخبرگزاری ها داد!

ممکن است مدیری پیشاپیش از احتمال کنجکاوی و زیر سوال رفتن اهمیت و اعتبار این مدرک آگاه بوده است. به اعتقاد بعضی رسانه ها این مدرک بیش از گیرنده اش برای دانشگاه کوچک خصوصی اعطا کننده و مدیر ایرانی اش حاصل داشته و خبرساز و مطرحش کرده است... این هم از تبعات پیچیده و چند وجهی شهرت و محبوبیت است.

تعداد صفحات : 3

درباره ما
نویسنده : علی قلی زاده
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 48
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 12
  • بازدید ماه : 9
  • بازدید سال : 99
  • بازدید کلی : 6,565