loading...
کافه سینما
علی قلی زاده بازدید : 55 جمعه 07 مرداد 1390 نظرات (0)
يك نويسنده و روزنامه‌نگار گفت: فيلم‌نامه فيلم سينمايي «قصه پريا» كاملا و تماما مربوط به اينجانب است و آقاي فريدون جيراني و دوستانشان به طريق كاملا غيرانساني اقدام به سرقت آن نموده است.

به گزارش خبرگزاري فارس، «علي نعيمي» نويسنده و روزنامه‌نگار در نامه‌اي كه نسخه‌اي از آن به خبرگزاري فارس ارسال شده، خطاب به «
اصحاب محترم رسانه‌هاي سينمايي و فرهنگي و مردم ايران» گلايه‌هاي خود را درباره سرقت فيلمنامه اوليه «قصه پريا» و زيرپاگذاشته شدن حق و حقوق خود، بيان كرد.
در اين نوشته آمده است: من علي نعيمي هستم. سابقه مطبوعاتي و سينمايي ام كاملا موجه و مشخص است. و در حالي پشت دستگاه كامپيوترم نشسته و اين نامه را مي‌نويسم كه با وضو و غسل شهادت آماده پذيرش هر گونه اتفاق هستم. شهدالله كه پناهي جز درگاه حضرت حق ندارم و شهدالله كه سخني غير از راست بر زبان نمي آورم. باقي مستنداتم هم در وقت مقرر و در پيشگاه جانشين پروردگار كه همان قاضي عادل است تقديم مراجع قضايي خواهم كرد. پس بدون مقدمه مي‌گويم كه فيلم‌نامه فيلم سينمايي «قصه پريا» كاملا و تماما مربوط به اينجانب است و آقاي فريدون جيراني و دوستان‌شان به طريق كاملا غير انساني اقدام به سرقت آن نموده كه در تفسير زير تمام اتفاقات مربوط به سرقت فيلم‌نامه را شرح داده و نسبت به صدق تمامي كلمات آن در آستانه ماه مبارك رمضان در پيشگاه درگاه حضرت حق قسم ياد مي‌كنم.
در ادامه اين نامه آمده است: 1- فيلم‌نامه " هستي " با نام ثبت شده " دردي است غير مردن " محصول سه سال زحمت و مرارت اينجانب در به تصوير كشيدن واقعيت جامعه رو به رشد ايراني است كه در بستري واقعي محصول شرايط خود را به نحو احسنت نشان مي دهد. اين فيلم نامه در تاريخ 7/6/1384 در بانك فيلم نامه خانه سينما با شماره ثبت 39/20-8879 به ثبت رسيده است. به پيشنهاد جناب آقاي جهانگير كوثري اين فيلم نامه را در تاريخ دوم اسفند ماه سال 1385 در اختيار فريدون جيراني قرار دادم تا با توجه به تسلط و شناخت فضاي اجتماعي كه در آثار قبلي ايشان بود اين فيلم نامه را تبديل به فيلم سينمايي كنند. آن روزها آقاي! فريدون جيراني مشغول پيش توليد ساخت سريال " مرگ تدريجي يك رويا " بود و با اينكه از لحاظ ذهني درگير مقدمات آن سريال بود؛ تصميم بر آن شد تا فيلم نامه را بخوانند و نظرشان را مبني بر تمايل و يا عدم تمايل براي ساخت آن اعلام كنند. اين قرار ملاقات در دفتر موسسه لوح زرين ( آقاي آرمان زرين كوب) انجام شد. در تاريخ 13 شهريور ماه سال 1386 فريدون جيراني با اينجانب تماس گرفت و ضمن شگفت زدگي و ذوق بسيار از خواندن و پسنديدن فيلم نامه؛ اينجانب را به لوكيشن اصلي سريال واقع در خيابان اقدسيه، خيابان گلزار دعوت كرد تا ضمن اينكه موافقت خود را براي ساخت اين فيلم بعد از اتمام فيلمبرداري سريال " مرگ تدريجي يك رويا " اعلام كند؛ مقدمات و نحوه چگونگي ساخت آن را با اينجانب در ميان بگذارد. در آن جلسه كه بعد از سفر چند ماهه گروه به تركيه براي تصويربرداري سريال انجام شده بود؛ فريدون جيراني مجددا ضمن تعريف و تصديق منحصر به فرد بودن موضوع فيلم نامه " هستي " يا همان " دردي است غير مردن " از اينجانب طلب دريافت نامه ثبتي فيلمنامه را كرد - كه بعدا متوجه شدم با مفقود كردن نامه ثبتي فيلم نامه مي خواسته اثري از مقدمات قانوني آن در ميان نباشد.- و به خواست ايشان نسخه كوتاه شده و چند صفحه اي فيلم نامه را براي صحبت كردن با تهيه كننده از اينجانب درخواست كرد. نه در آن موقع و نه هيچ وقت ديگر معلوم نشد اين تهيه كننده اي كه فريدون جيراني فيلم نامه را برايش فرستاده بوده چه كسي است و آيا وجود خارجي داشته است و يا در راستاي روند قابل پيش بيني سرقت فيلم نامه از اساس كذب بوده است.
در اين نامه آمده است: 2- تقريبا يكسال از آن ماجرا مي گذشت كه روزي در تماس با ايشان ضمن گفتن اين جمله كه " هيچ تهيه كننده‌اي حاضر به سرمايه گذاري روي اين فيلمنامه نيست " بر روي روند ساخت و ادامه مسير درپوشي دروغين گذاشت تا اينجانب ديگر هيچ گاه به سراغ آن فيلم نامه نروم. لازم به ذكر است حتي بر اساس اصول حرفه اي بعد از به نتيجه نرسيدن مذاكرات نسخه هاي ارائه شده به ايشان همراه با نامه ثبت فيلم نامه به اينجانب برگردانده نشد.
3- آقاي فريدون جيراني بعد از مسكوت ماندن ساخت فيلم نامه " هستي " ( دردي است غير مردن) پيشنهاد نگارش چند تله فيلم و يك سريال را به اينجانب كرد تا همانا به گفته خود ايشان " به دليل علاقه به فضاهاي كارهاي اينجانب از همكاري با من سود معنوي ببرد " . سريال تلويزيوني " وهم سبز " كه درباره موضوعات انقلاب 57 بود و به سفارش گروه فيلم و سريال شبكه دو سيما نوشته شد محصول همين مبادلات بود كه متاسفانه اين سريال در مرحله نگارش به دلايل غيرقابل ذكر منتفي شد و همچنين نگارش تله فيلم " چيزي به فردا نمانده است " محصول گروه فيلم و سريال شبكه چهار به تهيه كنندگي سيد عليرضا خاتمي و فريدون جيراني كه اين تله فيلم نيز در مرحله پيش توليد به همان دلايل غيرقابل ذكر و اكثرا سياسي متوقف شد.
4-متاسفانه هيچ‌گاه فريدون جيراني در همكاري هاي نيمه كاره اش به اينجانب به تعهدات مالي خود نسبت به قرار دادهاي منعقد شده با اينجانب عمل نكرد و هر بار به يك بهانه و وعده هاي واهي اين مسير را طي مي كرد. هر چند آن زمان دليل اين همه كارشكني و سوءاستفاده را متوجه نمي شدم اما امروز و بعد از برملا شدن عمل زشت و نابخشودني سرقت فيلم نامه اينجانب نسبت به آنچه كه در گذشته اتفاق افتاده به تعاريف تازه اي از شيادي و كلاهبرداري رسيده‌ام.
5- هيچ بعيد نيست كه حاصل تمامي مراودات و تعاملات نوشتاري با فريدون جيراني كه مشتمل بر بسياري طرح‌هاي فيلم‌نامه و يا فيلم‌نامه‌هاي كامل است در آينده و همانطور كه روند سرقت فيلم‌نامه " هستي " اتفاق افتاد به سرانجام برسد. كه از هم‌اكنون نه تنها اين موضوع را از طريق شوراي داوري خانه سينما به عنوان محلي براي رسيدن به حق از دست رفته خود مي دانم؛ پيگيري مي كنم بلكه حاصل تمامي شيادي‌ها و كلاهبرداري‌هاي فرهنگي ايشان را كه فراتر از يك دعواي صنفي است از طريق مراجع قضايي و حراست سازمان صدا و سيما نيز پيگير خواهم بود تا جلوي اين همه ظلم و ناجوانمردي را بگيرم.
6- بعد از بي نتيجه ماندن تمامي كارها و پروژه هاي نيمه تمام و قطع ارتباط اينجانب با فريدون جيراني خبري از ايشان به غير از اخبار معمول نداشتم تا اينكه فيلم سينمايي " قصه پريا " را در بيست و نهمين جشنواره فيلم فجر تماشا كردم و با حيرت تمام آنچه را كه بر پرده سينما مي‌ديدم، حاصل دست رنج چند ساله من بود كه با بي رحمي و شيادي تمام به نام فريدون جيراني و گروه سازنده اش تمام شده بود و بدون حتي اندكي شك و شبهه حاصل فيلم سينمايي " قصه پريا " را همان چيزي مي ديدم كه شش سال پيش از آن اينجانب در فيلم‌نامه‌اي به اسم " هستي " (دردي است غير مردن) به نگارش در آورده بودم.
7- روند شكل گيري رابطه اينجانب با فريدون جيراني و شرح احوالات و چگونگي به وجود آمدن رابطه با ايشان به خوبي نشان مي دهد تشابه هاي فراوان و بي بديل فيلم نامه " هستي " و فيلم سينمايي " قصه پريا " از روي شباهت و تصادف شكل نگرفته است و يك سرقت كاملا حرفه اي و از پيش حساب شده صورت گرفته است. كه اينجانب شخصا فريدون جيراني را مسئول اين عمل قبيح مي‌دانم.
8- شوراي داوري خانه سينما بيشتر شبيه به يك شوخي است. شوخي كه چه عرض كنم. يك لابي بزرگ مثل تمامي بدنه خانه سينما كه به غير از رانت و رابطه و موقعيت به چيز ديگري فكر نمي‌كنند. باز هم خدا را به شهادت مي گيرم كه سخني غير از راست نگويم. فقط دوستان شوراي داوري لطف كنند و بگويند در آن نهاد بي در و پيكر كه نه نامه رسيده درونش ثبت مي شود و نه سر وقت‌اش به آن رسيدگي مي‌شود، چه گونه نامه شكايتي اينجانب كه در تاريخ 29 بهمن ماه سال 89 به آن نهاد ارجاع شده است در تاريخ 20 فروردين با اينجانب تماس گرفته مي شود آن هم نه از راه هاي قانوني كه از طريق تماس توسط يكي از اعضا شوراي داوري آن هم فقط و فقط براي منصرف كردن اينجانب از پيگيري شكايت از دفتر هدايت فيلم و شخص فريدون جيراني؟؟ چه گونه آن شوراي بي در و پيكر تا زمان رسيدگي به شكايت اينجانب رسيد تصميم به تغيير و انتخابات زود هنگام رئيس و اعضاي خود گرفت و به ناگاه تمامي اعضاي قبلي كنار گذاشته و افراد جديدي به عضويت در آمدند؟ آقاي عسگرپور در خانه سينماي شما چه مي گذرد كه حتي از شكايت يك جوانك تازه وارد اينقدر در هراس هستند و حتي نمي‌خواهند صداي كمترين من به گوش كسي برسد؟ چه گونه و با چه سرعت عملي دفتر هدايت فيلم تصميم گرفت قرار داد اكران فيلم را سريع ثبت و با سرگروه خود قرارداد امضا كند در حالي كه اخبار موثق از اصلاحيه‌هاي وزارت ارشاد نسبت به فيلم وجود دارد و همچنين خبرهاي محكمي مربوط به اكران فيلم در عيد فطر امسال هست كه همگي غير از يك توطئه و يك لابي بي سر و ته نيست. در دعوتي كه از اينجانب به دفتر آقاي شايسته شد كه براي رفع اين مشكل به شور بنشينيم و قبل از اكران فيلم نسبت به اتفاقات آن با يكديگر به تفاهم برسيم و اينجانب به حقوق حقه از دست رفته خود دست پيدا كنم حضور يافتم. آقاي! جيراني و شايسته هر دو در جلسه حضور داشتند. فريدون جيراني منكر فيلم نامه اينجانب نشد و گفت كه آن را به خاطر مي آورد هر چند در آستانه كهن سالي قرار دارد و فراموشي به سراغش آمده! اما قسم ياد كرد كه فيلم نامه اينجانب هيچ گونه ارتباطي با اين قصه ندارد ( فيلم قصه پريا) و مرتضي شايسته متعهد شد كه پس از خوانش فيلم نامه اينجانب توسط مشاور خود خانم بهرامي جهت عقد قرار داد و ساخت فيلم نامه اينجانب به توافق برسيم. فيلم نامه را خانم بهرامي خواند. آن هم بعد از گذشت نيمي از زمان اكران فيلم. كه بيشتر شبيه به تلف كردن وقت و خريدن وقت براي اتمام اكران فيلم بود. وقتي به دفتر هدايت فيلم رفتم و جلسه اي با خانم بهرامي داشتم ايشان ضمن تاييد سرقت فيلم نامه اينجانب در نقش مياندار اينجانب را از هر گونه پيگيري قضايي بر حذر داشته و يادآور شدند كه اينگونه پيگيري ها به جايي نخواهد رسيد. شهدالله كه تمامي حرف‌ها موجود و شخص خانم بهرامي در دفتر هدايت فيلم مستقر است. حتي يادآور شدند كه امكان ساخت اين فيلم نامه ( يعني فيلم نامه من ) وجود ندارد، چون دقيقا همان چيزي است كه بر پرده سينما و در قالب فيلم " قصه پريا " است و در حال نمايش است . اتفاق تلخ اينجاست كه حتي دوستان دفتر هدايت فيلم هم نسبت به سرقت فيلم نامه توسط جيراني اقرار كرده اند اما با اين وجود حتي حاضر به تمكين نسبت به احقاق حق از دست رفته اينجانب نكرده‌اند.
9- جناب آقاي مهندس عزت‌الله ضرغامي. روي سخنم با شما است كه نمي دانيد در سازمان مطبوع و مربوط به شما كه چه باندبازي هايي رخ نمي‌دهد. مديران شما دست در گردن دوستان سينمايي شان انداخته اند تا جايي كه مي‌توانند فيلم نامه‌هاي امثال اينجانب را يا سرقت و يا سو استفاده مي‌كنند و كسي از آن با خبر نمي‌شود. آقاي رحمان سيفي‌آزاد كه يكي از مديران گروه فيلم و سريال سازمان است همان شخصي است كه نامش بر روي فيلم نامه اينجانب نشسته است و شك نداشته باشيد رابطه مستقيمي بين حضور ايشان و توليد برنامه «هفت» و تمام اين لابي‌هاي بي سر و ته وجود دارد كه نه تنها به فكر منافع خود كه به فكر خفه كردن فرياد افراد بي پناهي هستند كه صدايشان به گوش هيچ كجا نمي‌رسد. شك نداشته باشيد كه اولين مظنون اين اتفاق بعد از انتشار اين نامه بنده خواهم بود. اما آيا براي بي‌پناهان در درگاه خدا جز توسل جستن به تقدير حضرت معبود جاي ديگري هم هست؟
من تمامي خوانندگان اين نامه را به قضاوت و تفكر دعوت مي كنم و از همه عزيزان و بزرگواراني كه نسبت به سرنوشت سينما احساس مسئوليت مي‌كنند تقاضا دارم فكري به حال باند بازي هاي كثيفي بكنند كه سرچشمه اش معلوم نيست به كجا وصل است. يا اين اتفاقات در نطفه خفه مي‌شود يا به تاثير از مولايمان علي (ع) در برابر ظلم هايي كه بر ما مي رود سكوت كنيم و صبر پيشه كنيم.
فالله خير حافظا و هو ارحم الراحمين
علي نعيمي
نويسنده فيلم‌نامه فيلم سينمايي «قصه پريا»

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
نویسنده : علی قلی زاده
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 48
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 49
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 63
  • بازدید سال : 153
  • بازدید کلی : 6,619